برای بسیاری در پارادایم مذکر چنین جا افتاده که زنان نمیتوانند معتاد شوند یا معتاد باشند. بنابراین چه نیازی است که به شناسایی این زنان بپردازیم یا امکاناتی را به اصلاح رفتارشان اختصاص دهیم تا نیازشان را پاسخگو باشیم.
با بروز جنبش های برابری طلب زنان در دهه ۱۹۷۰ میلادی اما این فکر قالبی زیر سؤال رفت و شکست؛ چنان که نه تنها تأکید شد زنان می توانند با مردان فرق داشته باشند، بلکه ضمناً گرفتاری آنان در دام اعتیاد همانند مردان منتفی نیست و لازم است برای رهائی اینان کاری کرد.
بر این سیاق بود که امکان اعتیاد زنان به رسمیت شناخته شد و مطالعات جنسیتی به این مقوله هم پرداخت و پژوهش های گسترده ای را در این باب سامان داد.
از این نگره ورود زنان به جرگه اعتیاد، مصائب اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آنان را دوچندان میکند و لذا قبل از هر چیز جدا کردن وضعیت آنان از مردان معتاد ضرورت دارد؛ زیرا این دو جناح از حیث ثروت و قدرت و منزلت و معرفت نابرابر بوده و اساساً زنان بیبهره از این مواهب در رقابت با مردان بر سر دست یابی به امکانات مزبور به سر میبرند.
تفاوت و تشابه زنان و مردان معتاد
در این صورت به تبیینی نظری نیاز است که نشان دهد زنان معتاد غیر از تشابه در این رفتار با مردان به چه تمایزاتی مشهور اند و بر این پایه چگونه میتوان به زمینه سازی منع یا ترک اعتیاد ایشان همت گمارد.
مثلاً اگر گرایش زنان به اعتیاد جهت فراموشی سلطه مذکر باشه، جز به یاری برابر سازی روابط قدرت نمیتوان به تغییر جهت رفتاری آن اندیشید و دست یازید. تجربه زیسته اعتیاد و هویت یابی زنان از آن با احساس متمادی نابرابری شان نسبت به مردان جمع می آید و شناخت و اصلاح چنین رفتاری را مشکل میسازد.
توانمند سازی زنان
مثلاً توانمند سازی زنان چونان ایجاد زمینه معنادار برای هم برابری جنس، جنسیتی و بنا به فرض وجود این توانایی در زنان و تنها ضرورت بسترسازی تحقیقش صورت میگیرد؛ در حالی که در برخورد با زنان معتاد این فرض نقض می شود و آنان ناتوان از خویشتن داری در قبال رفتار اعتیاد آمیز می نمایند.
تا لازم آید سیاستی راجع به آن ها پیش گرفت، خصوصاً که وابستگی اقتصادی ایشان به مردان شان نیز به ضرورت حمایت اعتباری و مالی دولتی از این مدد جویان حکم می دهد و این نیز میتواند به معنای تهدید قدرت جنس دوم از زاویه ای جدید لااقل از حیث درک درونی بی قدرتی توسط همین زنان باشد که به اعتیاد شان از حیث تن ندادن به سلطه مذکر برای «خوب ماندن» مفتخرند و اینک قرار است از مسئولیت نداشته شان در پارادایم مذکر برای مسئولیت پذیر کردن شان جهت بازگشت به اوضاعی سود برده شود که از آن گریخته اند و هنوز اصلاحی در آن صورت نگرفته است.
گویا در اینجا توانمندی نزد زنان معتاد در شکستن قوائد هنجاری مذکر جلوه میکند و نه بازگشت و حصر انقیاد مردان و لذا تلاش برای رفع اعتیاد آنان به مواد مخدر مبین ناتوان سازی شان می نماید.
از سوی دیگر اعتیاد زنان نوعی لکه بدنام کننده است که شرم از این نقصان اخلاقی را مانع از ابراز یا شناخت راههای جلوگیری و تلاش برای درمانش می دارد.
کلینیک ترک اعتیاد افشار با تجهیزات مدرن ورزشی و امکانات لوکس رفاهی و همچنین بهره گیری از تیم تخصصی و مجرب، محیطی آرام و مناسب برای درمان اعتیاد بیماران گرامی فراهم نموده است.