اعتیاد روانی به مواد مخدر مثل«الکل» شخص تمایل شدیدی به استفاده دائم و مکرر از این ماده را دارد. این اعتیاد نتیجه یادگیری در یک زمان طولانی است.
به این ترتیب که شخص استفاده از این ماده را جزئی از زندگی روزمره خود میداند و یاد گرفته که این روش زندگی مطلوب اوست.
به نحوی که این ماده را مثل یک عصا احتیاج دارد. این معتادان با استفاده از این ماده تعادل روحی می یابند. در حقیقت به این وسیله بر بی حوصلگی٬ درد و مشکلات عاطفی خود غلبه می کنند. این افراد از ابتدا راهی دیگر برای تحمل مشکلات و آرامش یاد نگرفته اند.
نکته مهمی که والدین باید به آن توجه کنند٬ این است که به کودکان اجازه داده شود که به مرور زمان توانایی تحمل مشکلات خود را گسترش دهند و به خودی خود و بدون کمک به هیچ ماده ای آرامش بیابند.
اعتیاد به غیر مواد مخدر
به رفتارهایی که وابسته به مواد مخدر نیستند٬ نیز اعتیاد گفته میشود. این اختلالات رفتاری هم مثل یک عصا برای معتاد عمل میکنند. به حدی که او تصور می کند بدون این عصا قادر به حرکت نیست. در این نوع اعتیاد این ماده مخدر نیست که سیستم بیولوژیکی بدن را کنترل می کند٬ بلکه این کاملاً وابستگی مطلق روانی است که به صورت یک سری اختلال رفتاری معتادگونه ظاهر میشود.
این رفتارها به صورت رفتارهایی به ظاهر بی آزار و روزمره در زندگی فرد گسترش می یابند٬ در حالی که باعث نابودی زندگی اجتماعی٬ زندگی روانی و اقتصادی فرد معتاد میشود.
این رفتارها عبارتند از:
اختلال تغذیه ای
1) فت زوخت (پرخوری) اعتیاد به خوردن
تغذیه این افراد توسط احساس گرسنگی و سیری کنترل نمیشود. آن ها فقط با خوردن آرامش می یابد و با این رفتارشان به مرور زمان دچار اضافه وزن خطرناکی میشوند و سلامت خودشان را به خطر میاندازند.
2 ) ماگرزوخت (کم خوری)
این افراد از خوردن غذا خودداری میکنند و مایلند که هر روز لاغر شوند و تا حدی جلو میروند که جانشان را به خطر میاندازند. معمولاً این بیماران شروع به خوردن زیاد میکنند و بعد سعی میکنند هرچه خورده اند استفراغ کنند.
این افراد جهت کاهش اشتها و کاهش هرچه بیشتر وزنشان به دارو های ضد اشتها و اسهال آور معتاد می شوند٬ خصوصاً داروهای اسهال آور به شدت وابستگی جسمی ایجاد می کنند. بعد از مدتی فرد به دارو عادت میکند و دچار یبوست می شود و حتی مدت ها بعد از ترک دارو هم بدن به صورت طبیعی کار نمی کند.
اکثر مبتلایان دختران نوجوان هستند که با اینکه وزن کمی دارند به نظر خودشان چاق می آیند و برخلاف انسان های سالم که سعی می کنند اعتماد به نفس خودشان را از طریق تحصیل٬ شغل و زندگی خصوصی افزایش دهند٬ این افراد فقط تمام نیرو و انرژی خود را صرف کنترل وزن شان میکنند. آغاز این بیماری در دوران بلوغ با رژیم های کوتاه مدت آغاز میشود.
آمار نشان میدهد از هر ۱۲ نفر مبتلا فقط یکی پسر می باشد. اگر والدین زود متوجه شوند این بیماری قابل معالجه است. ولی اگر دیر متوجه شوند احتیاج به معالجه طولانی مدت دارد و ضمناً ۱۰ درصد از این مبتلایان در اثر کاهش وزن میمیرند.
نکته مهم این است که دختران نوجوان در اثر کاهش وزن زیاد دچار اختلال ترشحات هورمونی می شوند٬ به همین دلیل هم عادت ماهانه آن ها قطع میشود یا نا مرتب خواهد بود و اگر این بیماری با بلوغ شروع شود معمولاً سینه ها رشد نخواهند کرد.
دلیل ابتلا به این اختلالات رفتاری
عبارتند از:
- اختلافات خانوادگی
- ناهنجاری های رفتاری بین دختر و مادر
- انتظارات یا توقعات بالای والدین از فرزندان
- حوادث ناخوشایند ناگهانی در زندگی که موجب صدمات روحی میشوند
- تبلیغات در مورد زیبایی یعنی لاغری که در دنیای غرب خیلی تبلیغ میشود و متأسفانه به علت گسترش فرهنگ غربی به کشور ما هم سرایت کرده است.
در مورد زوج های جوان می شود نارضایتی از زندگی زناشویی را یکی از دلایل کاهش وزن دانست.
زمینه های مساعد برای ابتلا به این بیماری عبارتند از:
- عدم اعتماد به نفس
- توقع زیاد از خود (بی عیب بودن)
- کشش های شخصیتی خانوادگی