لوگو

باورهای مربوط به مصرف مواد مخدر

انسان ها به طور ناگهانی قربانی اعتیاد نمی شوند، بلکه به دلیل نگرش ها و باورها، هدف ها و انتظاراتشان گرفتار مصرف مواد مخدر و اعتیاد به آن ها می شوند. باورهای متفاوتی در معتاد شدن فرد به انواع مواد مخدر تأثیر گذار است. این باورها عوامل پنهان گرایش به اعتیاد به مواد مخدر در افراد می باشد.
باورهای مربوط به مصرف مواد مخدر

باورهای مربوط به مصرف مواد مخدر می‌توانند انتظاری (انتظار تجربه مثبت به دنبال مصرف مواد مخدر)، تسکینی (انتظار احساس بهتر با مقابله بهتر با مصرف مواد مخدر مانند: اگر مواد مخدر مصرف کنم نمی‌توانم…)، و باورهای تسهیل گر که به هر دلیلی به فرد مجوز مصرف مواد مخدر می دهند (مانند: یک بار مصرف مواد مخدر آسیبی به من نمی زند و یا حالا که لغزش کرده ام پس بگذارید تا آخر ادامه دهم)، باشند.

باورهای مرتبط با مصرف مواد مخدر

در مواجهه با برانگیزاننده های بیرونی و درونی باورهای مرتبط با مصرف مواد مخدر در فرد فعال می‌شوند، با فعال شدن این باورها افکار خودآیند نیز فعال شده و میل به وسوسه در فرد بیدار می‌شود.

در نتیجه فرد به دنبال راه و روش هایی برای کسب مواد مخدر است و همین جاست که لغزش اتفاق می‌افتد و اگر ادامه یابد فرد بازگشت تمام‌ عیار مصرف مواد مخدر و عود اعتیاد را تجربه خواهد کرد.

وسوسه یا ولع مصرف مواد مخدر

وسوسه یا ولع برای مصرف مواد مخدر در افراد مختلف فرق می کند، کسانی که به صورت منظم مواد مخدر مصرف می‌کنند، وسوسه را تجربه نمی کنند. با وجود این، در مراحل اولیه دوره ی پرهیز، زمانی که فرد علائم ترک اعتیاد به مواد مخدر و محرومیت مواد مخدر را تجربه می‌کند، فراوانی و شدت وسوسه افزایش می‌یابد و مقاومت فرد در برابر آن نیز باعث تشدید آن می‌شود.

در این موارد میل شدید به مصرف مواد مخدر با نیاز به رهایی از شر وسوسه در ارتباط است. وسوسه مؤلفه های بدنی، هیجانی و شناختی دارد. در حالت وسوسه فرد در بدنش تجاربی مانند تعریق، احساس گرما و درد را حس می‌کند.

به علاوه هیجان هایی مانند اضطراب، خلق افسرده و تحریک‌پذیری نیز ممکن است با وسوسه همراه باشند.

جنبه شناختی وسوسه برای مصرف مواد مخدر

جنبه شناختی وسوسه افکاری هستند که وسوسه را تشدید می‌کنند، مانند فکر اینکه (من نمی توانم در برابر وسوسه مقاومت کنم) و یا افکار مربوط به مواد مخدر (مانند کمی حشیش مرا سر حال تر می کند) و یا تصویر سازی ذهنی مانند به تصویر کشیدن مواد مخدر، تهیه و مصرف آن. دامن زدن به مؤلفه شناختی وسوسه باعث تشدید آن می‌شود.

در مواردی در کنار افکار خودآیند برانگیزاننده و تشدید کننده وسوسه، افکار منع کننده ای هم وجود دارند (مانند من به حشیش نیازی ندارم)، بین این نوع افکار با افکار خودآیند از این دست که (اگر مواد مخدر مصرف کنم، احساس بهتری خواهم داشت)، نوعی ناهمخوانی و تضاد به وجود می‌آید.

نتیجه ناهمخوانی ها در مصرف مواد مخدر

نتیجه این ناهمخوانی، تجربه اضطراب و دوسوگرایی است. ناهمخوانی ایجاد شده با اضطراب و تنش روانی همراه است و فرد تلاش می‌کند تا از این ناهمخوانی رهایی یابد.

گرفتن مجوز مصرف مواد مخدر از طریق باورهای تسهیل گر

باورهای تسهیل گر (مانند با یکبار مصرف اتفاقی نمی افتد)، ممکن است در این بین ظاهر شوند. آن ها تحت تأثیر ولع شدید و افکار خودآیند به وجود می‌آیند و هدف آنها حل ناهمخوانی و کاهش تنش ناشی از آن با دادن مجوز برای مصرف مواد مخدر است. وقتی این مجوز از طریق باورهای تسهیل گر صادر می شود لغزش اتفاق می افتد.

لغزش در ترک اعتیاد

با بروز لغزش تفکر همه یا هیچ (دیگر همه چیز تمام شد و چه هر چه رشته کرده‌ایم پنبه شد) فاجعه سازی (بدتر از این نمیشه) از جمله تحریف های شناختی هستند که فرد را به دامن مصرف هر چه بیشتر مواد مخدر سوق می دهند.

عود اعتیاد مواد مخدر

مصرف مواد مخدر نیز باعث تشدید برانگیزاننده های مصرف مواد مخدر (خلق، افکار و حس های بدنی و نیز اثرات مثبت مصرف مواد مخدر) و یا ترغیب فرد برای نزدیک شدن به برانگیزاننده های بیرونی می شوند، به این ترتیب باورهای بیشتری فعال می شوند، در نتیجه مصرف مواد مخدر ادامه می یابد.