لوگو

اختلال های روان پزشکی و شخصیتی در فرد معتاد

اعتیاد به عنوان یک اختلال روان پزشکی تشخیص داده شده است. برخی دیگر از اختلالات روان پزشکی درمان نشده برانگیزاننده مصرف هستند. برای مثال، برخی از معتادان برای رهایی از خلق افسرده به الکل یا مواد محرک روی می‌آورند.
اختلال های روان پزشکی و شخصیتی در فرد معتاد

اعتیاد خود یک اختلال روان پزشکی می باشد. اما بعضی از اختلالات دیگر زمینه ساز و یا یکی از دلایل رو آوردن به مصرف انواع مواد مخدر، روان گردان و الکل می باشد. برخی از معتادان برای رهایی از اختلالات روانی دیگر در واقع به الکل یا مواد محرک پناه می‌آورند.

اختلال های روان پزشکی و شخصیتی در فرد معتاد

ضابطه بندی دقیق و مناسب مستلزم این است که تشخیص های روان پزشکی و مشکلات شخصیتی به دقت مشخص شوند. زیرا تشخیص های روان پزشکی متفاوت مداخلات متفاوتی را می‌طلبند.

به علاوه مصرف مواد مخدر نیز در بروز اختلالات روان پزشکی نقش دارد. برای مثال، بروز یا تشدید اختلالات خلقی یا اسکیزوفرنیا در مصرف کنندگان شیشه ممکن است با اختلالات شخصیتی همراه باشد. اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیت مرزی و ضد اجتماعی به دلیل تکانش گری ممکن شود برانگیزاننده فرد برای مصرف مواد مخدر باشند.

در این موارد علاوه بر ترک اعتیاد باید به درمان اختلالات شخصیتی که زمینه‌ساز مصرف مواد مخدر هستند توجه کرد.

سطوح شناختی اعتیاد

درمانگران در ضابطه بندی های خود باید به باورهای واسطه ای، اصلی و افکار خودآیند اشاره کنند. آگاهی از شناخت های ناکارآمد به درمانگران کمک می‌کند تا مداخلات مناسبی را برای اصلاح و تغییر آنها به کار گیرند. در رابطه با بیماران معتاد لازم است باورهای آنان درباره مواد نیز شناسایی شوند.

باورهای اصلی مصرف مواد مخدر

باورهای فرد درباره خود، دیگران و جهان و باورهای مربوط به مواد مخدر همگی در مصرف مواد مخدر نقش دارند.

باورهای واسطه ای مصرف مواد مخدر

قواعد و فرض های شرطی ناکارآمد برانگیزاننده مصرف هستند مانند، من باید در هر شرایطی بر احساساتم کنترل داشته باشم. (قاعده)

دیگران نباید متوجه شوند که من در جمع اضطراب دارم. (قاعده)

اگر توسط دیگران پذیرفته نشوم، دوست داشتنی نیستم. (فرض)

اگر کراک مصرف نکنم در این صورت افسرده خواهم بود. (فرض)

راهبردهای جبرانی مصرف کنندگان مواد مخدر

راهبردهای جبرانی، رفتارهایی هستند که به بیماران کمک می‌کنند تا با باورهای اصلی خود کنار آیند. راهبردهای جبرانی ظاهراً مؤثر و کارآمد به نظر می‌رسند، اما واقعیت این است که آنها اغلب انعطاف‌پذیر، ناکارآمد، انرژی بر و تردید برانگیزند.

یکی از راهبردهای جبرانی شایع در مصرف کنندگان مواد مخدر این است که مصرف مواد مخدر اغلب به اعتماد به نفس بیشتر و احساس بهتری نسبت به خود می‌انجامد و البته توجه داشته باشید که سوء مصرف مواد مخدر تنها به دلیل راهبرد جبرانی نیست، بلکه افراد به دلایل زیادی دست به مصرف مواد مخدر می زنند.

افکار خودآیند مربوط به مواد مخدر

به دنبال فعال شدن باورهای اصلی و باورهای مربوط به مواد مخدر، افکار خودآیند زیادی به ذهن فرد می رسند. برخی از این افکار عبارتند از: من نمی توانم در برابر ولع مقاومت کنم، همین یک بار مصرف می کنم و بعد برای همیشه کنار می گذارم و…، افکار خودآیند این‌چنینی برانگیزاننده بیماران برای مصرف مواد مخدر هستند.

اجزای ضابطه بندی عبارتند از:

تشخیص های روان پزشکی و شخصیتی، سطوح شناختی، عوامل زمینه ساز، عوامل آشکارساز، عوامل تداوم بخش، فهرست مشکلات، فرضیه کاری و طرح درمان.

در فرمول بندی مواردی مانند:

اطلاعات مربوط به دوران کودکی، مشکلات فعلی، رویدادهای آسیب زا، باورهای اصلی، قواعد، باورها و فرض های شرطی راهبردهای جبرانی افکار خودآیند و باورهای اصلی، هیجان و رفتارها را باید لحاظ کرد.